روژین روژین ، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

دختر نازمون روژین

لحظه تولد

1389/11/30 18:13
نویسنده : مامان روژین
679 بازدید
اشتراک گذاری

روژین خوشگل ما در ساعت ۳:۳۵ بامداد روز پنج شنبه ۸ اسفند ۸۷ در بیمارستان رسول اکرم شهر رشت به دنیا اومد .(اون موقع ما رشت زندگی میکردیم )

چهارشنبه غروب وقتی دکترم من رو معاینه کرد و سونوگرافی من رو دید گفت همین الان برو وسایلت رو بردار و به بیمارستان برو . این در حالی بود که قرار بود تاریخ زایمان ۱۲ اسفند باشه .

یه خرده ترسیده بودم . بابا رامین سریع زنگ زد به مادرجون تا بیاد خونمون و همراهمون باشه من هم تلفنی با مادرجون صحبت کردم و گفتم حالم خوبه تا هول نکنه . نیم ساعت بعد خاله رویا زنگ زد در حالی که داشت گریه میکرد گفتم من حالم خوبه روژین هم خوبه نترسید فقط زودتر بیایید . خلاصه مادرجون و خاله رویا از لاهیجان اومدند و آماده شدیم رفتیم بیمارستان .ساعت ۱۰ شب بود و تا کارهای پذیرش انجام بشه و من بستری بشم شد ۱۰:۳۰ .

بلافاصله آمپول و سرم تزریق کردند و یه خرده بعد یواش یواش دردهای خفیفی شروع شد .   تا ساعت ۳ صبح تحمل کردم و صدام درنیامد . تنها زائو باقیمانده در بخش زایمان من بودم . ماما اومد بالای سرم و معاینه ام کرد . برای بار دوم آمپول توی سرمم تزریق کرد و گفت حداقل تا ساعت ۷ و ۸ صبح طول میکشه .

یکدفعه شدت دردها اونقدر زیاد شد که صدای جیغ هام بلند شد .و......

بابا رامین جونی هم پشت در بخش همراه با جیغ های من گریه میکرد ساعت ۳:۲۵ بود و کاملا حس میکردم که تو یواش یواش داری وارد دنیا میشی .

دکتر رو صدا کردم من رو به اتاق زایمان منتقل کردند و ۳:۳۵ . همه چیز یادم رفت روژین .اونقدر تو ماه و خوشگل و دوست داشتنی تو بغلم قرارگرفتی که دردهام در مقابلش هیچ چیز نبود . دوستت داریم عزیز دل .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

شادی
4 اردیبهشت 90 2:45
سلام تبریک میگم به روژین کوچووولو چه مامان نازی داره من هنوز ازدواج نکردمو مامان هم نیستم اما انقدر قشنگ نوشتین شما آدم حس میکنه سریال میبینه روژین جون خاله من دیگه به وبلاگت همیشه سر میزنم میبوسمت