دست ، دست / رقص ، رقص
دیشب مهمونی تولدت بود عزیزم .از صبح داشتی من رو همراهی می کردی . به این ترتیب که من درست می کردم و تو خراب میکردی . من مرتب می کردم و تو به هم می ریختی . ظهر هم هر کاری کردم و از هر روشی استفاده کردم نخوابیدی . گفتم که ، می دونی کی بخوابی و کی نخوابی . بابات رو خوابوندی ولی خودت نخوابیدی . تا غروب . درست قبل از اینکه مهمونها بیان دیگه غش کردی از خستگی .
بهار که اومد بیدارت کردیم و رفتیم تو اتاقت و لباسهات رو تنت کردم . یه بلوز و شلوار سفید . از لباس فرشته که داشتی ، تلش رو هم سرت کردم و دیگه مثل فرشته ها شدی .
تو این فاصله هم همه مهمونهامون اومدند . تولد شروع شد . از اول تا آخر تولدت داشتی با بهار می رقصیدی . خیلی بهت خوش گذشت . از ته دل می خندیدی و شاد بودی . هستی هم هر از چند گاهی همراهیتون میکرد . خلاصه اینکه کلی کیف کردید.
بامزه ترین قسمتش مربوط به فوت کردن شمع تولدت بود . تا آهنگ تولدت مبارک رو گذاشتیم برات شروع کردی پشت کیک بالا و پایین پریدن و رقصیدن . هر چی بهت گفتم مامان جونی بیا شمع هات رو فوت کن ، انگار نه انگار . بالا و پایین می پریدی و همراه بقیه می خوندی :
تولد ، تولد ، تولدت مبارک بیا شمع ها رو فوت کن تا صد سال زنده باشی
خلاصه به لطف نفس دختر عموی عزیزت بهار خانم شمع تولدت فوت شد و رفتیم سراغ کادوها . به به .
بابا حاجی و مامان حاجی برات پول کادو گذاشتند .
عمو رضا و زن عمو وبهار برات یه لباس خیلی خوشگل خریدند .
عمه نجمه و هستی برات میکروفن خریدن . خیلی خوشت اومد همون موقع گرفتی دستت و تولدت مبارک رو با میکروفونت می خوندی .
عمه ساجده و عمو علی و کیانا هم برات قطار برقی خریدند که خیلی قشنگ بود .
و اما مامانی و بابایی . همون طور که قبلاً هم برات نوشته بودم ، عروسک بی بی بورن . اگه بدونی از دیشب تا حالا دیگه با این عروسکت داری چه کار که نمی کنی .
خیلی دوستش داری . اسمش رو گذاشتی گلی . من اسمهای عسل و پری و گلی رو پیشنهاد دادم و تو گلی رو انتخاب کردی .
پوشک خودت رو که عوض میکنم ، پوشک گلی رو عوض می کنی . هر وقت خودت شیر می خوای میگی به گلی هم شیر بده . دیشب هم با گلی خوابیدی .
امروز بعد از اینکه بهش غذا دادی دیدیم داری می ری دستشویی . بابا رامین بهت گفت : کجا ؟ گفتی : دارم می رم صورت گلی رو بشورم . فدات شم .
ظهر هم اول بهش شیر دادی و خوابوندیش بعد شیرت رو از من گرفتی و رفتی پیش گلی دراز کشیدی شیرت رو خوردی و باهمدیگه خوابیدین . خوابهای خوب ببینی عزیزم .