تولد
سلام به روی ماهتون . رکورد بی نظیر عدم حضورم رو قول میدم که کسی نمی تونه بزنه .
با یه دنیا خبر اومدم و اول از همه از تولد دختر گلم شروع میکنم که دوبار براش تولد گرفتم . یه بار خانوادگی و یه با هم دوستانه .
این کارت دعوت تولد بوده که بعد از کلی در به دری تو اینترنت این ایده رو برداشتم و با کمک خاله رها به این صورت در اومد . از بالا یه تا میخورد و یه طرفش روژین پروانه ای بود و یه طرفش روژین که از خوشحالی پریده تو هوا.
این هم تزئینات که دسترنج بنده است .
غذاهایی که آماده کرده بودم :
خلاصه اینکه عسل مامان کلی کیف کرد و شاد بود و بهش خوش گذشت . اون روزی که دوستای مهدش رو دعوت کرده بودم ، اولش هنوز یخ بچه ها باز نشده بود و لی بعدش دیگه .... نمی دونستیم چجوری از پس 12 تا بچه بربیایم . باربد و سوفیا و محیا هم همراه مادرهاشون دعوت بودند . این سه نفر از وقتی که روژین کلاس ژیمناستیک میرفت با روژین و مامان هاشون هم با من دوستند . بعد از ناهار هم روژین جایزه هایی رو که برای دوستاش آماده کرده بودیم و شامل بادکنک و اسمارتیز میشد رو یکی یکی به دوستاش داد و ازشون تشکر کرد . روز خیلی خوبی بود .
بعد از اینکه تولد نازگلی مامان تموم شد ، نوبت به تولد بابایی رسید . مامان یه مهمونی کوچولو همراه با عمو مهدی اینها گرفتیم و بابا رامین رو سورپرایز کردیم . شما هم تولدت مبارک رو برای بابات خوندی و بابا رامین حسابی کیف کرد .