خواب روژین و ....

سلام شیرینم .

چند شب پیش انگار خواب دیده بودی . برامون تعریف میکردی که :

دیشب یه ربات بزرگ بزرگ اومده بود من رو بغل کرده بود داشت می برد . بابا گفت ااااااااااااه ! کجا؟؟ گفتی : داشت منو می برد لاهیجان . تو هم هی دنبالمون میدوییدی ولی بهمون نمی رسیدی . هی می پریدی بالا میخواستی من رو بگیری ولی نمی تونستی . من خیلی بالا بودم .

فدات بشم با این خواب دیدن هات .

خاله رویا چند روزی اومده بود پیشمون که بریم برای دخترخاله ات ریزه میزه های سیسمونی بخریم . بعد از چند روز رفت و آمد دیگه خاله پاهاش درد گرفته بود . شب آخر که پیش ما بود بهش گفتی خاله بیا ما من بازی کن . خاله بهت گفت : روژین جون خیلی پاهام درد میکنه بزار یه کم استراحت کنم . بهش گفتی آخه چقدر برای دخترت خرید میکنی ؟؟ ولش کن . خاله گفت آخی روژین جون دختر من گناه داشته باشه ؟ ببین تو همه چیز داری من هم باید برای دخترم یه چیزهایی بخرم به خاله ات میگی باشه حالا وقتی به دنیا اومد من یه عروسک براش میخرم باهاش حرف بزنه .

دیگه از وقتی هم که خاله ات رفته همش میگی مامان من تو شکمم نی نی دارم . مثلاً سر سفره نشستیم بهت میگم روژین جون سبزی هم بخور میگی اگه زیاد پرخوری کنم به نی نیم ضربه میخوره . بهت میگم ترشی با غذات بخور میگی مامااااااااااان به نی نیم ضربه میخوره . دیروز اومده بود مهدتون دنبالت . تو ماشین باز گفتی مامان من تو شکمم نی نی دارم . گفتم عزیزم دیگه این حرفا رو نزن مامان جون شما باید اندازه من و خاله رویا بشی که تو شکمت نی نی بیاد . یه خورده ساکت موندی بعد با هیجان گفتی دیدی گفتم تو شکمم نی نی دارم الان باهام حرف زد من صداشو شنیدم .!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

این کارتون پسر شجاع هم که دیگه شده دردسر جدید . هر روز باید نگاه کنی . سری کاملش رو پارسال خریده بودم . اون موقع بیشتر به کارتونهای موزیکال علاقه داشتی ولی الان قصه تو کارتونها رو دنبال میکنی . خلاصه بعد از اینکه کارتونت رو می بینی می ری کمر حوله ای تن پوش حوله ای بابات رو برمیداری و اون مثلاً میشه طنابت بعد هی دور خونه راه میری و میگی : ای اهالی جنگل من باید برم چشم آبی رو نجات بدم . شیپور چی تو خیلی بدجنسی .

اون تیکه اهالی جنگلت منو میکشه . عاشقتم . می بوسمت .