روزانه
سلام فینگیل خانم .
مامانی الان یه هفته است که حسابی رفتم سرکار . چرا؟ خوب معلومه دیگه . کلی زحمت کشیدم و 5 -6 تا از شعرهایی رو که میخونی رو ظبط کردم تا تو وبلاگت برات کنسرت بذارم . اما یادم رفته بود چجوری صدات رو تو وبلاگت بذارم . از مدیریت سایت کمک خواستم . راهنمایی کرد . ولی دیگه از خودم ناامید شدم . هر کاری میکنم نمیشه . همه مراحل رو دقیقاً درست انجام دادم ولی ......
حالا هر کاری میکنم صدات پخش نمیشه . آخه من چکار کنم .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برسیم به شیرین کاریهای تو جقله :
لباس تنت کردم و موهات رو مرتب کردم و برات گل سر زدم . آخه مامان حاجی قول داده بود ببردت پارک . خلاصه آماده شدی و رفتی پایین و به قول خودت رفتی با مامان حاجی یه دوری زدی . پارک هم رفتی و کیف کردی . وقتی برگشتی خونه لپ هات گل انداخته بود . بخورم لپ هات رو .
بعد گل سرهات رو کشیدی و انداختی زمین . بهت میگم چرا داری میکشیشون ؟ میگی :
گرممه مامان باید درش بیارم .
از کی تا حالا وقتی گرممونه گل سر رو باید دربیاریم .
الان که دارم اینها رو برات مینویسم میدونی داری چکار میکنی ؟ رفتی بالای مبل و داری کارتون بره ناقلا میبینی و همراه با موزیکش میپری بالا پایین . همین طوری پیش بری تا چند وقت دیگه مبل بدبخت از وسط نصف میشه . ماشاا... دختر .
وای روژین ببین از تو شکلک ها چی پیدا کردم . تو خونه تو و بابا رامین که میخواهید باهم بازی کنید چهار دست و پا دنبال هم راه می افتید و میشید بچه ببری و بابا ببری :این هم عکستون