روژین روژین ، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

دختر نازمون روژین

بدون عنوان

1389/12/19 0:00
نویسنده : مامان روژین
535 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی . وای نمیدونی کلی نوشتم پرید . ااااااااااااااااااااااااااااااه .

دوباره می نویسم .

امروز از کله سحر (ساعت ۱۱ ) داشتم اتاق ورورجکم رو می تکوندم .

                                

 وای که چقدر خسته شدم . آخه مامانی چقدر خرده ریز تو اتاقت داری . تو دختر نازم هم دیگه سنگ تموم گذاشتی بس که کمکم کردی . جدی میگم فدات شم . وقتی می خواستم پنجره های اتاقت رو تمیز کنم فرستادمت تو حمام و تمام خونه سازیها و باغ وحشت رو در اختیارت گذاشتم . شما هم حسابی سابیدیشون . دستت درد نکنه . واقعاً تمیز شد . در حین کار یه بار صدا کردی : ماااااامااااان . گفتم : بلهههههههه ؟ گفتی : یه بیسکویت می دی ؟ چون بیسکویت نداشتیم بهت نون دادم . دوباره یه نیم ساعت بعد صدا کردی : مااااماااان . گفتم بلههههههه ؟ گفتی میوه میدی ؟ وا مامانی تا به حال سابقه نداشت تو حمام چیزی بخوری . کلی خنده ام گرفت فدای ناز گلم بشم که از زور کار بچه ام ضعف میکرد . برات میوه پوس کندم و تو یه بشقاب گذاشتم رو صندلیت .  تو یه کمی شستشو می کردی بعد یه ته بندی میکردی دوباره میشستی . الهی برات غش کنم که تو عالم خودت کلی عشق میکردی مامانی .

Hello Kitty emoticon

خلاصه به این ترتیب یه دو ساعتی تو حمام سرگرم بودی . بعد هم که تشریف آوردین بیرون تقریباً یه نیم ساعتی با حولتون لم داده بودین و استراحت میکردین . کلاً هر وقت از حمام میای دوست داری یه مدت با حوله ات دراز بکشی و استراحت کنی . فدای این خصوصیات اخلاقی ات بشم من .

 از اونجا که از ساعت ۵/۱۰ صبح بیدار بودی و نخوابیدی حدود ساعت ۵/۹ بود که با خوردن شامت و بعد یه شیشه شیر رفتی که خوابهای خوب ببینی . بوس .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)