اولین های روژین جونی
اولین حمام روژین ساعت ۱۲ شبی که بدنیا آمد .
اولین خنده (لبخند نه خنده ) ۱۳ فروردین ۸۸ بود . تا وقتی لبخند می زدی غنچه گل سرخ بودی و حالا که می خندی شدی یه گل سرخ شکفته .
امیدوارم همیشه مثل گل شاداب باشی ولی عمر گل رو نداشته باشی .
اولین غذایی که خوردی : فرنی .
اولین باری که غلت زد ی چهار ماه و نیمت بود . نازگلمی .
اولین سفرت با هواپیما در تاریخ ۱۹/۷/۸۸ بود . داشتیم می رفتیم پیش سوگند جونی و طناز و حمید .
اولین مروارید دهانت وقتی ده ماه و نیم بودی (۲۰/۱۰/۸۸) تو دهانت ظاهر شد . ساعت ۱۱ شب بود یه مدت بود که لثه هات خیلی میخارید دکترت برات ژل کاین بیبی نوشته بود داشتم به لثه ات می مالیدم که ..... فدای دندون موشی هات بشم .
اولین قدمت رو در فاصله بین چرخ خیاطی و تخت خواب برداشتی . (۲۱/۱۰/۸۸)عمه ساجده همیشه میگفت فکر کنم روژین قبل از اینکه دندان دربیاره راه بره .
اولین کلمه ای که درست و کامل ادا کردی : بابا .
حالا دیگه ول کن نبودی : بابا بابا بابا بابا بابا بابا بابا بابا بابا بابا ........
(۸۸/۱۱/۱۵) یازده ماه و یک هفته : دختر گل من دیگه یه هفت هشت قدمی راه می ره . از دیشب تا حالا هم با زبونی که فقط خودش می فهمه تلفنی با مادرجون و خاله رویا و دایی رضا صحبت می کنه .
۸۸/۱۲/۰۸ اولین تولد روژینم .
روژین جون من و بابا رامین عاشقتیم . خدا ما رو خیییییییییییییییییلی دوست داره که یکی از فرشته های خودش رو به ما داده . تولدت مبارک دردونه .