دختر نازمون روژین

سلام مامان گلی . نمیدو نی چقدر دلم برات تنگ شده . یه چند روزیه که خاله رویا و هدیه و مادرجون اومدند پیشمون . تو بلا خانم از وقتی خاله ات رو دیدی دیگه نه مامان می شناسی و نه بابا . اونقدر هم شیرینی که نمیشه تحمل کرد دیگه . حالا باز جای شکرش باقی که حداقل موقع  خوابت که میشه دیگه جز مامانی کس دیگه ای رو نمیشناسی و موقعی که شیشه شیرت رو می خوری اونقدر صورت و دستهای مامان رو لمس میکنی تا لالا می کنی . راستی فردا  می ریم تا اولین عکس مدل رو ازت بگیرند . قربون دختر شیرینم برم . ...

اولین حمام روژین ساعت ۱۲ شبی که بدنیا آمد . اولین خنده (لبخند نه خنده ) ۱۳ فروردین ۸۸ بود . تا وقتی لبخند می زدی غنچه گل سرخ بودی و حالا که می خندی شدی یه گل سرخ شکفته . امیدوارم همیشه مثل گل شاداب باشی ولی عمر گل رو نداشته باشی . اولین غذایی که خوردی : فرنی . اولین باری که غلت زد ی چهار ماه و نیمت بود . نازگلمی . اولین سفرت با هواپیما در تاریخ ۱۹/۷/۸۸ بود . داشتیم می رفتیم پیش سوگند جونی و طناز و حمید . اولین مروارید دهانت وقتی ده ماه و نیم بودی (۲۰/۱۰/۸۸) تو دهانت ظاهر شد . ساعت ۱۱ شب بود یه مدت بود که لثه هات خیلی میخارید دکترت برات ژل کاین بیبی نوشته بود داشتم به لثه ات می مالیدم که ..... ...