روژین روژین ، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه سن داره

دختر نازمون روژین

لالایی روژین جون

لا    لالایی گل لالا مهتاب اومده بالا موقع خواب حالا لا   لالایی گل لی لی خواب های خوب ببینی روی ابرها بشینی لالالالای لای لالالالالای لای لالالالای لای مامان خوبت پیشت می مونه قصه می خونه دونه به دونه هنوز هم این لالایی رو موقعی که بهانه گیری می کنی و می خوای روی پاهام بخوابی برات می خونم . ...
27 بهمن 1389

شمارش معکوس .

سلام نانازی . اگه بدونی که چه جوری ملوس خوابیدی خودت هم برای خودت غش می کنی .  مامان جونی دقیقاً دو هفته مونده به تولدت و من و بابایی بالاخره تصمیم خودمون رو گرفتیم که چی برات بخریم . اگه گفتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخی الهی قربون قد و بالات برم که آخرین روزهای دوران نوپایی رو پشت سر میگذاری و وارد مرحله جدیدی می شی که بهش می گن خردسالی . آخه خردسال عسل جیگر ملوس نفس عزیز .................... ...
27 بهمن 1389

آلبوم عکس روژین

طبیعت دامغان (تزره) - شهریور ۸                                                    روژین ترگل و مرگل .                                  تلاش های روژین برای بلند شدن و راه رفتن.          &...
27 بهمن 1389

اولین های روژین جونی

اولین حمام روژین ساعت ۱۲ شبی که بدنیا آمد . اولین خنده (لبخند نه خنده ) ۱۳ فروردین ۸۸ بود . تا وقتی لبخند می زدی غنچه گل سرخ بودی و حالا که می خندی شدی یه گل سرخ شکفته . امیدوارم همیشه مثل گل شاداب باشی ولی عمر گل رو نداشته باشی . اولین غذایی که خوردی : فرنی . اولین باری که غلت زد ی چهار ماه و نیمت بود . نازگلمی . اولین سفرت با هواپیما در تاریخ ۱۹/۷/۸۸ بود . داشتیم می رفتیم پیش سوگند جونی و طناز و حمید . اولین مروارید دهانت وقتی ده ماه و نیم بودی (۲۰/۱۰/۸۸) تو دهانت ظاهر شد . ساعت ۱۱ شب بود یه مدت بود که لثه هات خیلی میخارید دکترت برات ژل کاین بیبی نوشته بود داشتم به لثه ات می مالیدم که ..... ...
27 بهمن 1389