روژین روژین ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

دختر نازمون روژین

نوروز 91

1391/4/26 12:16
نویسنده : مامان روژین
1,770 بازدید
اشتراک گذاری

دوباره سلام . ادامه مطالب رو تو این پست برات می نویسم عزیز دل مامان .

عید امسال رو طبق معمول رفتیم لاهیجان . سال تحویل هم خونه مادر جون بودیم و همه با هم میگشتیم و عید دیدنی می رفتیم و خوش میگذروندیم . شما امسال هم همرا مامان اودی آرایشگاه و برای عید موهات رو خوشگل کردی و به خانم آرایشگر گفتی که برات بافت بزنه رو موهات . ببین چقدر خوشگلی .

  روژین من از هر گلی قشنگتره .

نوروز 91  - لاهیجان

4 عید بود که مدیر بابا رامین ما رو دعوت کرد به ویلای خودشون تو کلاردشت . عمو مهدی اینها هم دعوت بودند . باهمدیگه رفتیم و خیلی خوش گذشت . تو عسل خانم که دلبر تشریف داری و هر جا بری جای خودت رو باز میکنی . اونقدر مدیر مدیره گفتی و شیرین زبونی کردی که همه می خواستند بخورنت . کلی هم با آقای ملک احمدی (همون جناب مدیر مدیره )رفتی و گشتی و گاوها رو از نزدیک دیدی و یه خورده پیاده روی کردی و برگشتی . ویلای قشنگی داشتند تو دل کوه بود . یعنی از پنجره که بیرون رو نگاه میکردی رودخونه میدیدی و درخت و کوه . بعدش با عمو مهدی اینها برگشتیم لاهیجان و همو مهدی اینها یه شب پیش ما موندند و بعد رفتند .

نمک آبرود - این شکوفه تقدیم به همه اونهایی که منو دوست دارند .

ساحل چمخاله

آخ که چقدر دخترم خسته شده .

بقیه عید هم با گردش و عید دیدینی گذشت تا رسیدیم به 12 عید که عروسی پسرعموی مامان (فردین) بود . شب رفتیم عروسی و می خواستیم کلی خوش بگذرونیم که تو نگذاشتی . چون همش میگفتی بغلم کن و مامامن رو کلافه کرده بودی .

فردا هم که دیگه بله .... 13 به در بود که دقیقاً مثل پارسال همراه مادرجون و دایی رضا و خاله رویا اینها و دایی حمید و طاها اینها و سپنتا اینها و دایی حسین اینها رفتیم بلوردکان املش . هوا عالی بود . کلی توپ بازی کردی و دویدی .

روز 14 ام ساعت 5 صبح حرکت کردیم به طرف خونه .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)