روژین روژین ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

دختر نازمون روژین

روزهای بد

1391/4/26 11:44
نویسنده : مامان روژین
1,307 بازدید
اشتراک گذاری

بله روژین جون . بعد از اینکه 14 روز کامل رو در گشت و گذار بودیم ، تو راه برگشت به خونمون بابا رامین دوباره تو دید چشمهاش به یه چیزهایی مشکوک شد و خلاصه از روز 15 فرودین دوباره برو بیای ما به مطب دکتر شروع شد و واااااااااااااااااااااااای که چه روزهای بدی بود . بابا جونی پرده شبکه چشم چپش هم پاره شده بود و احتیاج به عمل داشت . اوضاع خیلی حساس بود چون امکان داشت دید چشم بابا با مشکل اساسی روبرو بشه و تمام رندگیمون زیر رو بشه . ته دل مامان حسابی خالی شده بود و تو هر گوشه ای که تنها گیر میاوردم . واسه بابایی گریه میکردم . ولی همیشه امیدوار بودم . روحیه بابا رامین هم حسابی خراب شده بود . یه هفته بعد از عمل رو با کلی استرس رد کردیم و دکتر که خودش هم کلی استرس داشت (چون چشم راست بابا رو هم عمل کرده بود و میخواست به هر قیمتی شده این چشم دید کامل رو حفظ کنه )گفت فعلاً همه چیز خوب پیش میره .روزها همین طور پشت سر هم رد میشد و خدارو هزاران بار شکر که همه چیز خوب پیش رفت و بعد از سه هفته دکتر با اطمینان گفت که بلا از بیخ گوش بابایی و ما رد شده .

روزهای قشنگمون دوباره شروع شد و افتادیم دنبال زندگی و کارهامون . یواش یواش پس اندازهایی رو که داشتیم جمع و جور کردیم و دنبال خونه می گشتیم که اگه خدا بخواد بتونیم خونه دار بشیم . بعد از یک ماه و نیم ، دو ماه تونستیم یه خونه فسقلی پیدا کنیم . خدا رو شکر که از این بابت هم خیالمون راحت شد . تو این یه سال چه اتفاقاتی که برامون نیفتاد . حالا مثل اینکه قسمت اینه که دوباره از کرج به تهران برگردیم . این خونه فسقلی رو میدیم رهن و اگه خدا بخواد تا چند هفته دیگه می ریم تهران .

حالا دیدی مامانی که چقدر درگیر بودم و چقدر کار داشتم . دیگه واقعاً خسته خسته هستم . منتظرم که هر چه زودتر این روزها همه بگذره و اسباب کشی تموم بشه و دوباره من بمونم و دختر گلم و بابای گلاب و یه دنیا خوشبختی .   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

رژین!
30 تیر 91 21:15
سلام...منم رژینم...منتها یه فرق کوچولو با روژین دارم و اون اینه که من رژین بدون "واو" هستم!خیلی وبلاگ جالبی داربن...کلی برای روژبن در آینده خاطره میشه...روژین شما خیلی نازه...تازه از من 19 ساله خیلی چیزا بیشتر بلده!مثلا من نی ناش ناش بلد نیستم!درضمن شتر با بارش تو اتاقم گم میشه!خدا روژینتون رو نگه داره براتون
مرضیه مامان فاطمه
9 مرداد 91 10:34
با عکسهای تولد چهار سالگی آپم
گرل
1 مهر 91 10:38
دختر نازتون واقعا نازه خدا براتون نگه داره وبلاگ من یه چیزایی داره که شاید بدردتون بخوره می تونم عکسای بچه ها رو کودکانه رتوش کنم خوشحال میشم سر بزنی اونجا اطلاعات بیشتره